🎬🎤ɱყ ῳɛცƖơɠ🌠🧩🎬🎤ɱყ ῳɛცƖơɠ🌠🧩، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
🥰👩🏻‍❤️‍💋‍👨🏻بابا مهدی 👩🏻‍❤️‍💋‍👨🏻🥰🥰👩🏻‍❤️‍💋‍👨🏻بابا مهدی 👩🏻‍❤️‍💋‍👨🏻🥰، تا این لحظه: 41 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
🤩نلین کوچولو🤩🤩نلین کوچولو🤩، تا این لحظه: 2 سال و 10 ماه سن داره
🥰😇مامان مهناز😇🥰🥰😇مامان مهناز😇🥰، تا این لحظه: 41 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
ραηιѕα-پانیساραηιѕα-پانیسا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره
😍αятιηαدختر خالم😍😍αятιηαدختر خالم😍، تا این لحظه: 18 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره
طرفدار ایمجین درگنز شدنمطرفدار ایمجین درگنز شدنم، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
تولد شمار سنتو رفتنمتولد شمار سنتو رفتنم، تا این لحظه: 3 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
علاقه ام به سبک راک پاپعلاقه ام به سبک راک پاپ، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
تولد پاتر هد شدنمتولد پاتر هد شدنم، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
تولد گریفیندور شدنمتولد گریفیندور شدنم، تا این لحظه: 5 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
اشنایی من با موسیقیاشنایی من با موسیقی، تا این لحظه: 6 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
شاهان shahan👶🏻❤️شاهان shahan👶🏻❤️، تا این لحظه: 1 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

🌠📚🤩Love❤️Psychologist👩🏻‍⚕️and 💫literature

literature is life

سوالی که برای منو اسرا پیش اومد رو جوابشو مینویسم

سیاری از ما باور داریم که حافظه‌ی به نسبت خوبی داریم. ممکن است هر چند وقت یک‌بار فراموش کنیم کلید ماشین را کجا گذاشته‌ایم و گاهی نام کسی، شماره تلفن مهمی یا شاید حتی تاریخ سالگرد ازدواج خود را فراموش کنیم. اما وقتی نوبت به یادآوری چیزهای مهم می‌رسد، مانند رویدادی ارزشمند در دوران کودکی، خاطرات ما دقیق و قابل اعتماد هستند، درست است؟ حافظه‌ی قابل اعتماد است؟ ممکن است ما خاطرات خود را به فیلم دوربین تشبیه کنیم که هر لحظه را با جزئیات کامل و دقیقاً همانطور که اتفاق افتاده، حفظ کرده است. ولی واقعیت غم‌انگیز این است که خاطرات ما بیشتر شبیه قطعات کلاژ هستند که گاهی اوقات به طرزی خام با تزئینات اضافه یا حتی ساختگی...
6 مرداد 1402

-

بارانی بلورین شانه هایم را نوازش میکند انگاه من مانند کودکی هایم که چتر رنگارنگم را بهانه ای برای دوست داشتن باران میدانستم اهسته باز میکنم .  اما همان لحظه نور تابان خورشید از لابه لای سوراخ های سوزنی چترم توجه مرا جلب میکند از کودکی باران های طولانی را دوست داشتم چرا که میتوانستم بیشتر از چتر رنگارنگم سیر شوم هیچگاه فراموش نمیکنم در همین دوران کودکی وقتی با مادربزرگ و مادرم وارد مغازه ی لباس فروشی شدیم چتری بسیار مورد توجه من قرار گرفت  ان چتر تنها بود اهسته بسمت مادرم رفتم و درخواست کردم :مادر عزیزم ایا میتوانی برایم این چتر را ...
4 مرداد 1402